آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد ، کس به داغ ِ دل ، باغ ِ دل نداد
ای وای ، های های عزا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
« بادا » مباد گشت و « مبادا » به باد رفت
« آیا » ز یاد رفت و « چرا » در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا . . . در گلو شکست
نظرات شما عزیزان:
mohammadali 
ساعت22:51---8 بهمن 1389
زیبابود مرسی
پاسخ:
سلام.خوبي؟
مرسي مرسي
ممنون نظرلطفتونه
خوش حالمون كردي
اميدوارم بازم اينجا بياي
eli 
ساعت15:17---3 بهمن 1389
اینا رو ازکچا آوردین ؟ ک من بگردم ب قربون مغزتون!